آشنایی با مفهوم تفکر استراتژیک و ویژگی های آن

تفکر استراتژیک

مدیریت استراتژیک ابزاري براي معرفي مفاهيم و رويكردهاست ، ولي معرفي “تفكر استراتژيك” از طريق تعريف آن كاري كم اثر است که علت اين امر در پيچيدگي مفهومي اين رويكرد نهفته می باشد. تعاريف متعددي كه براي تفكر استراتژيك ارائه شده هر يك به جنبه هايي از اين رويكرد توجه داشته اند ، هر چند هيچيك تمامي ابعاد را در برنداشته اند. در چنين شرايطي بهتر است براي معرفي به جاي تعاريف ،به ماهيت و ويژگيهاي تفكر استراتژيك پرداخته و بدين ترتيب تلاش شود تا نماي صحيحي از اين رويكرد تصوير گردد. تفکر استراتژیک به تحلیل فرصت ها و مشکلات از نگاهی جامع می پردازد و پیامدهای احتمالی کارهای شما را بر دیگران مدنظر قرار می ‏دهد. متفکران استراتژیست تصویر آینده را ترسیم می کنند و رویکردی عملگرا به چالش ها و مسایل روزمره دارند. آنان این کار را طی فرایندی مستمر انجام می دهند و آن را یک اقدام نمی دانند.

تعریف تفکر استراتژیک از دیدگاه های مختلف

از دید هنري مینتزبرگ، تفکر استراتژیک یک نماي یکپارچه از کسب و کار در ذهن می باشد. گري هامل  آن را معماري هنرمندانه استراتژي برمبناي خلاقیت و فهم کسب و کار توصیف می کند. رالف استیسی  آن را طرح ریزي برمبناي یادگیري می شناسد. هریک از این تعابیر نمایی از این رویکرد را ارائه می کنند، بدون آنکه هیچ یک مدعی بیان تمامی این رویکرد باشند. هامل و پراهالاد تفکر استراتژیک را شیوه خاصی برا ي اندیشیدن می دانند که میتوان آن را مهارت معماري استراتژي دانست. مینتز برگ تفکر استراتژیک را مبنایی براي خلق استراتژي قاعده شکن کاري که فرایندهاي برنامه ریزي قادر به انجام آن نیستند، ذکر می کند. تفکر استراتژیک را می توان به عنوان مبنایی براي خلق استراتژي هاي نو دانست که قادر است قواعد رقابت راتغییر دهد و چشم اندازي کاملا متفاوت از وضع موجود را ارایه دهد.

برخی از مزایای تفکر استراتژیک 

تفکر استراتژیک مزایای شخصی و حرفه‌ای ارزشمندی دارد. مثلا اعتماد و همکاری همکاران با هم، مدیران و افراد تحت سرپرستی. یا موارد دیگری مثل هماهنگی. هارمونی برای انسان لذت‌بخش است و هماهنگی نیز از جنس هارمونی است. هماهنگی لذت‌بخش است. هم‌سویی و آینده‌نگری. هیچ کس از ساز مخالف خوشش نمی‌آید. تعهد. بهبود عملکرد. و مهم‌تر از همه این که در اثر تفکر استراتژیک فرهنگی متولد می‌شود که در آن تفکر ناب ارزش پیدا می‌کند. ذهن ما پر است از تاریخ تفکر و خالی از خود تفکر. حالا وقت بالا زدن آستین‌هاست.

ویژگی های تفکر استراتژیک

لیدکا برا ي تفکر استراتژیک پنج ویژگی قائل است :

  • نگرش سیستماتیک
  • تمرکز بر هدف
  • فرصت جویی هوشمندانه
  • تفکر در زمان
  • فرضیه سازی

نگرش سیستماتیک :

تفکر استراتژیک بر مبناي نگرش سیستمیک شکل می گیرد. یک متفکراستراتژیک باید یک سیستم کامل از ارزشها را در ذهن خود ایجاد کرده و ارتباط بین اجزاي آن را به خوبی درك کند . پورتر در این خصوص معتقد است که استراتژي یک نگرش تمام نگر ویکپارچه است، هر چند فعالیت هاي مجزا و متنوع زیادي در آن وجود دارد .بدون نگرش سیستمی، بهینه سازي امکان پذیر نمی باشد . زیرا بیشینه کردن یک بخش، ممکن است به از دست رفتن خصوصیات مهم و حیاتی بخش دیگري از سیستم منجر شود.

تمرکز بر هدف :

تفکر استراتژیک جهت گیري سازمان رامشخص می سازد و آن را در کانون توجه سازمان قرار می دهد . این تمرکز به سازمان و افراد اجازه می دهد تا تمامی انرژي خود را در این جهت صرف کنند.

فرصت جویی هوشمندانه :

در تفکر استراتژیک، کشف فرصتها و بهره گیري از آنها یک اصل مهم محسوب می شود. این ویژگی به مفهوم استقبال از تجارب و موضوعات جدید است و سازمان را براي اتخاذ استراتژی هاي تازه در جهت فرصتهاي جدید آماده می سازد. تفکر استراتژیک براي درك فرصت هاي جدید به صداي ناموزون افراد عاصی در سازمان گوش می سپارد و توان درك شرایط مناسب براي تغییر استراتژي را دارا می باشد.

تفکر در زمان :

تفکر استراتژیک، تفکري در طول سازمان است که گذشته ، حال و آینده رابه هم پیوند می دهد. استراتژي نیز پلی بین حال (وضع موجود) و آینده (وضع مطلوب) است. درتفکر استراتژیک باید آینده را بر مبناي توانمندي هاي امروز (که دستاوردهاي گذشته سازمان است) خلق کرد.

فرضیه سازی :

فرضیه سازي، حلقه واصل بین خصوصیات خلاقانه و تحلیلی تفکر استراتژیک است.تفکر استراتژیک هم خلاق است و هم ازابزار تحلیلی بهره می جوید.این تلفیق از طریق فرضیه سازي (خلاقیت) و آزمون فرضیه (تحلیل) صورت می پذیرد.فرضیه سازي یک سوال بدیع را مطرح می سازد”. چه می شود اگر.…؟ “و سپس پاسخ از طریق آزمون فرضیه به طریق تحلیلی تامین می شود.

رابطه بین برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک

فکر و برنامه ریزی استراتژیک می توانند در کنار هم نقش مکمل داشته باشند.در این رویکرد، تفکر استراتژیک چشم انداز می آفریند و برای تبیین و پیاده سازی آن از ابزار برنامه ریزی استراتژیک استفاده می شود.

در تفکر استراتژیک تصویر بزرگ و یکپارچه و در عین حال کلی و فاقد دقت از محیط کسب و کار شکل می گیرد. این شیوه نگرش لازمه کشف قواعد اثربخش و به کار گیری آن ها در راستای پاسخ به مشتری است. در حالی که برنامه ریزی استراتژیک با تمرکز بر روی چشم انداز و جزئیات استراتژی خلق شده، داده های دقیق برای پیاده سازی اس تراتژی را فراهم می سازد. تفکر استراتژیک جهت گیری مناسب سازمان را مشخص می سازد و برنامه ریزی استراتژیک سازمان را در جهت مشخص شده به پیش می برد. تفکر استراتژیک با سنتز عوامل مؤثر محیطی و درونی تصویر یکپارچه ای از فضای کسب و کار را در ذهن ایجاد کرده و زمینه را برای خلق پاسخ های خلاقانه و بدیع به نیازهای بازار فراهم می سازد و برنامه ریزی استراتژیک با با روش های تحلیلی، اهداف استراتژیک را به برنامه ها و اهداف سالیانه و کوتاه مدت تبدیل کرده و گام های لازم برای پیاده سازی استراتژی خلق را فرموله می کند.

از یک دیدگاه، تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک دو مفهوم جدا از هم هستند و برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که بعداز تفکر استراتژیک اتفاق می افتد.

دوره آموزشی مدیریت استراتژیک بالا بردن مهارت های تصمیم گیری استراتژیک رهبران آینده و حال سازمان و در نهایت بالا بردن توانایی آن ها در راهنمایی توسعه ی طولانی مدت سازمانشان است. الزام اساسی برای دست یابی به این هدف، پرورش بینش و درک از موقعیت های پیچیده ی تجاری است.

اولین امتیاز را ثبت کنید
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *