اخلاق در مدیریت
اخلاق در سازمانها شامل اخلاق فردی مدیر و پیامهایی استکه فعالیت سازمان ارسال میکند. رهبری اخلاقی و نقش کلیدی آن در شکل دادن به هنجارهای اخلاقی و فرهنگ سازمان از مباحث حائز اهمیت است. از موارد دیگر که در اداره گروهی و مدیریت اخلاقی سازمان مطرح است، نیاز شورای هدایت کننده در جهت تداوم دیدگاه مشخص برای مدیران ارشد متمرکز میباشد. تکنولوژی اطلاعات نیز به مباحثی مثل حریم خصوصی فرد و سوء استفاده بالقوه از منابع تکنولوژی اطلاعات سازمانها از سوی افراد مربوط است که میتواند در اخلاق حرفهای مدیریت مورد توجه قرار گیرد که این مقاله عهدهدار بررسی آن است.
اخلاق حرفهای مهمترین متغیر در موفقیت سازمان است. اگرچه انسانها در مصداق موفقیت و تعریف آن دیدگاه واحدی ندارند، اما در موفقیتطلبی همسان هستند. آرمان مشترک و معنابخش آدمی موفقیت در زندگی شخصی، شغلی و حیات سازمان است. سازمان در نیل به موفقیت خود و برای پاسخگو بودن راههای فراوانی دارد؛ همچنین با بیراهه و مشکلات زیادی نیز مواجه است.
مدیریت چیزی نیست جز شناخت راههای موفقیت سازمان و برنامهریزی جهت ارتقای این راهها، افزایش عوامل تسهیلکننده و برطرف کردن مشکلات و کاهش یا رفع موانع. با توجه به این نکات، حاکمیت اخلاق حرفهای در سازمان قادر است به میزان بسیار چشمگیری سازمان را در جهت کاهش تنشها و موفقیت در تحقق اهدافش یاری نماید. امروزه داشتن اخلاق حرفهای بهویژه برای مدیران بهمنزله یک مزیت رقابتی در سازمان مطرح میباشد ، یکی از مهمترین مسئولیتهای مدیریت سازمانهای آموزشی و پژوهشی «ترویج اخلاق در سازمان» است؛ بنابراین ترویج اثربخش اخلاق در سازمانهای آموزشی و پژوهشی مانند هر سازمان دیگر در گرو سه گام عمده است:
ـ فراگیری دانش اخلاق حرفهای معطوف به زمینههای تخصصی سازمان؛
ـ گرایش درونی و خود انگیختگی سازمان، مدیران و منابع انسانی آن نسبت به تحقق اخلاق و ارزشهای اخلاقی در سازمان؛
ـ مهارت عملی تخلق سازمان به اصول اخلاقی.
اصول اخلاق مدیریت
– قدرت روحی
منظور از قدرت روحی ، همان « شرح صدر » است؛ یعنی وسعت روح و بلندی فکر و گسترش افق عقل آدمی. با توجّه به این معنا کسی که دارای ظرفیت روحی و افق فکری وسیع بوده، سینهاش در سایه لطف خداوند برای پذیرش حقّ و تحمّل مشکلات گشاده باشد و گنجایش لازم را برای دریافت علم، قدرت، خوشی، ناخوشی و… داشته باشد، از نعمت شرح صدر بهرهمند است. شرح صدر، آمادگی روحی انسان برای پذیرش حقّ است، به طوری که هر مطلب و پیشنهاد حقّی را بپذیرد و در برابر هر اعتقاد صحیحی تسلیم گردد. در مقابل شرح صدر، « ضیق صدر » و « سنگدلی » قرار دارد که نشانه عدم آمادگی روحی انسان برای پذیرش حق است.
– وجدان کاری
دست پر قدرت آفرینش، گوهر گرانبها و صادقی را در درون آدمی تعبیه کرده که از آن به « وجدان » تعبیر میشود. این نیرو، ناشناخته، ولی محسوس است و مکاتب گوناگون بشری و الهی در تعریف، شناسایی و کاربرد آن، سخنها گفته و کتابها نوشتهاند و جملگی بر وجود، صداقت و کارآیی آن اتفاق نظر دارند.
«وجدان»، آدمی را پس از انجام کار، مورد بازخواست قرار میدهد تا سره را از ناسره بازشناسد، بر کارهای نیکو بیفزاید و از زشتیها دست شوید و منظور از « وجدان کاری »، در کوتاهترین و زیباترین کلام، خوب و دقیق و کامل انجام دادن کار است.
– انضباط اداری
« انضباط » به معنای سامان گرفتن، نظم داشتن، ترتیب، درستی، آراستگی و عدم هرج و مرج به کار رفته است و منظور از «انضباط اداری»؛ رعایت قوانین ، مقررات، آییننامهها، بخشنامهها و دستورالعملهای اداری است و برخی نمودهای آن عبارت است از:حضور به موقع در محل کار، ترک نکردن محل کار بدون اطلاع مافوق، حضور به موقع در جلسات، پرهیز از اتلاف وقت، رعایت سلسله مراتب اداری، انجام به موقع وظایف محوّله، بالا بردن کارآیی سازمان، استفاده صحیح از اموال.
– تغافل
تغافل و چشمپوشی؛ یکی از روشهای قابل توجه در تربیت است و در بخشهای مختلف زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است، همچنین از عوامل مهم جذب و حفظ نیروها به حساب میآید. تغافل و چشمپوشی از این جهت موجب جذب و سازندگی کارگزاران میگردد که آبرو و کرامت آنها را حفظ میکند و حریمی را که میان مدیر و زیر دست وجود دارد نگه میدارد. بدیهی است گاهی همکاران و زیردستان، به دلیل غفلت، آشنا نبودن با کارها و یا نگرانیها و مشکلاتی که برای آنها پیش میآید، مرتکب لغزش و خطا میشوند. در چنین مواردی اگر نسبت به آن لغزش چشمپوشی نشود و شخصیت و کرامت فرد مورد بی مهری و اهانت قرار گیرد، خواسته یا ناخواسته او را در مسیر جسارتها، برخوردهای غرض آلود و لغزشهای عامدانه سوق میدهد.
– قدرشناسی و ارجگزاری
آدمی با راهنمایی فطرت و دین و خرد، درمییابد که قدردانی و سپاسگزاری از کسانی که به او نیکی کردهاند، لازم و ضروری است و هر چه نعمت و خدمت و خوبی بهتر و بیشتر باشد، قدردانی بیشتری را میطلبد، چنانکه جایگاه احسان کننده نیز در کیفیت سپاسگویی مؤثّر است.
امام سجاد (علیه السلام) میفرماید:« روز قیامت ، خداوند از یکی از بندگانش میپرسد؛ آیا سپاس فلانی را گفتی؟ پاسخ میدهد:خدایا! من سپاس تو را به جای آوردم. خداوند میفرماید؛ چون شکر او را بهجا نیاوردی، سپاس مرا نیز نگفتهای! سپس امام(علیه السلام) فرمود:«شاکرترین شما نسبت به خدا، سپاسگزارترینتان نسبت به مردم است».
– روابط صمیمانه انسانی
رفتار انسانی و محترمانه از مدیران -در هر سطحی- بیشتر مورد انتظار است؛ زیرا مدیر به دلایل گوناگونی، بر زیردستان برتری یافته و در جایگاهی قرار گرفته که اگر به وظیفه اجرایی و انسانی خویش عمل نکند، به احتمال فراوان، مجموعه تحت امرش، از هم گسیخته و به اهدافش نخواهد رسید و بدون تردید، یکی از وظایف مهم انسانی هر مدیری، برخورد صحیح، اصولی و اخلاقی با همه کسانی است که به نحوی با او سر و کار دارند.