اختلال دو قطبی (بیشتر به عنوان اختلال دوقطبی افسردگی نیز شناخته میشود) یک نوع اختلال عقلی است که با تغییرات شدید در مزاج، انرژی، فعالیتها و سطح کارایی فرد همراه است. این اختلال به دو حالت مخالف معروف است: افسردگی و منیا (همچنین شناخته شده به عنوان منیای افسرده یا هیپومانیا). همچنین ممکن است حالتهای شدیدتری همچون افسردگی عمیق (اکترسیون) و مانیا دورهای را تجربه کنند.
1. افسردگی: این حالت با کاهش مزاج، احساس تریاکی، انرژی کم، بیاختیاری، کاهش اهتمام به فعالیتها، احساس گناه و بیارزشی، کمخوابی یا خواب زیاد و افکار منفی همراه است.
2. منیا (هیپومانیا): این حالت به عنوان حالت مقابل افسردگی مطرح میشود و با افزایش مزاج، احساس شادی و خوشحالی غیرمعقول، افزایش انرژی و بیقراری، افکار و اعمال خودمختار و بیاندازه، کمتر نیاز به خواب و افکار افراطی همراه است.
دورههای افسردگی و منیا معمولاً به صورت دورههای متناوب و مکرر ظاهر میشوند و همچنین ممکن است حالت ثابت (عملکرد خوب) نیز داشته باشند. این اختلال ممکن است به شدت زندگی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار داده و مشکلات در ارتباطات شخصی، کار، و اجتماعی ایجاد کند. اختلال دوقطبی نیاز به تشخیص توسط یک حرفهای در حوزه روانشناسی دارد و با مداخلههای مناسب از طریق داروها و درمانهای روانشناختی، میتوان مدیریت و کنترل آن را بهبود بخشید.
اختلال دوقطبی نوع یک (Bipolar I Disorder) یک نوع از اختلال دوقطبی است. در این نوع از اختلال دوقطبی، فرد دورههای متناوبی از افسردگی عمیق (اکترسیون) و مانیا (مانیای اکترسیون) را تجربه میکند. افسردگی عمیق با کاهش شدید مزاج، انرژی و علاقه به فعالیتها، همچنین افکار منفی و احساسات ناامیدی همراه است. در مقابل، مانیا با افزایش شدید مزاج، انرژی بیاندازه، خوشحالی غیرمعقول، افکار و اعمال خودمختار، خوداعتماد بیش از حد و عدم ادراک مناسب از محدودیتها همراه است.
مدت زمان دورههای افسردگی و مانیا در اختلال دوقطبی نوع یک متفاوت است. معمولاً دورههای افسردگی به مدت حداقل یک هفته ادامه دارند و ممکن است تا چند ماه هم ادامه یابند. اما دورههای مانیا باید حداقل برای یک هفته باشند و بعضاً به مدت چند ماه نیز ادامه دارند.
اختلال دوقطبی نوع یک میتواند به علت شدت تغییرات مزاجی، کار و روابط شخصی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. اگرچه دلایل دقیق بروز این اختلال هنوز کاملاً مشخص نشده است، اما عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی، و عوارض مواد مخدر و مسائل نوروشیمیایی ممکن است نقشی در ظهور این اختلال داشته باشند.
تشخیص اختلال دوقطبی نوع یک توسط یک حرفهای در حوزه روانشناسی یا روانپزشکی قابل انجام است و از طریق مداخلههای دارویی و درمانهای روانشناختی، میتوان مدیریت و کنترل آن را بهبود بخشید. این مداخلهها ممکن است شامل داروهای ضدافسردگی و مضاد روانپریشی برای کاهش علائم افسردگی و داروهای ضداختلالات بیاندازهگیری برای کاهش علائم مانیا باشد.
اختلال دوقطبی نوع دو (Bipolar II Disorder) نیز یک نوع دیگر از اختلال دوقطبی است. در این نوع از اختلال دوقطبی، فرد دورههای متناوبی از افسردگی و هیپومانیا (مانیا نیمهشدید) را تجربه میکند.
دورههای افسردگی در اختلال دوقطبی نوع دو شبیه به دورههای افسردگی اختلال دوقطبی نوع یک هستند. این دورهها شامل کاهش مزاج، انرژی کم، بیاختیاری، افکار منفی و احساسات ناامیدی هستند و میتوانند به مدت حداقل دو هفته به طول بیانجامند.
اما در اختلال دوقطبی نوع دو، به جای دورههای مانیا، فرد دورههای هیپومانیا را تجربه میکند. هیپومانیا نسبت به مانیا کمشدتتر است، اما همچنان با افزایش شدید مزاج، انرژی بیش از حد، خوشحالی غیرمعقول، افکار و اعمال خودمختار و بیاندازه، افکار افراطی، و عدم ادراک مناسب از محدودیتها همراه است. این دورهها باید حداقل برای چهار روز ادامه داشته باشند و ممکن است به مدت چند هفته نیز ادامه یابند.
اختلال دوقطبی نوع دو نیز میتواند به علت شدت تغییرات مزاجی، کار و روابط شخصی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین اگرچه دورههای هیپومانیا کمشدتتر از مانیا هستند، باز هم میتوانند عواقب نامطلوبی برای فرد به همراه داشته باشند.
تشخیص اختلال دوقطبی نوع دو نیز نیاز به ارزیابی توسط یک حرفهای در حوزه روانشناسی یا روانپزشکی دارد. مداخلههای درمانی شبیه به اختلال دوقطبی نوع یک، ممکن است با استفاده از داروها و درمانهای روانشناختی انجام شود تا علائم اختلال کاهش یابند و کیفیت زندگی فرد بهبود یابد.
اختلال سیکلوتایمی
اختلال سیکلوتایمی یا اختلال خلق ادواری خو (Cyclothymic Disorder) یک نوع اختلال دوقطبی است که به عنوان یک حالت خفیفتر و مزمن از اختلال دوقطبی نوع یک و دو در نظر گرفته میشود. افراد مبتلا به اختلال سیکلوتایمی دورههای متناوبی از هیپومانیا (مانیا نیمهشدید) و افسردگی کوتاهمدت را تجربه میکنند.
دورههای هیپومانیا در اختلال سیکلوتایمی شبیه به دورههای هیپومانیا اختلال دوقطبی نوع دو هستند. این دورهها شامل افزایش شدید مزاج، انرژی بیش از حد، خوشحالی غیرمعقول، افکار و اعمال خودمختار و بیاندازه، افکار افراطی و عدم ادراک مناسب از محدودیتها همراه است. اما برخلاف اختلال دوقطبی نوع دو، دورههای هیپومانیا در اختلال سیکلوتایمی کمشدتتر هستند و به مدت حداقل چهار روز باید ادامه یابند.
دورههای افسردگی در اختلال سیکلوتایمی نیز مشابه دورههای افسردگی اختلال دوقطبی نوع یک و دو هستند. این دورهها شامل کاهش مزاج، انرژی کم، بیاختیاری، افکار منفی و احساسات ناامیدی همراه است و به مدت حداقل دو هفته باید ادامه یابند.
مهمترین ویژگی اختلال سیکلوتایمی این است که این دورههای هیپومانیا و افسردگی نمایانگر شدت متوسط یا خفیف هستند و زندگی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار میدهند. این اختلال به طور کلی ماندگاری طولانیمدت دارد و تا حدودی میتواند زندگی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار دهد.
تشخیص اختلال سیکلوتایمی نیاز به ارزیابی توسط یک حرفهای در حوزه روانشناسی یا روانپزشکی دارد. درمان این اختلال شامل استفاده از داروها و درمانهای روانشناختی است که میتواند به کنترل علائم و بهبود کیفیت زندگی فرد کمک کند.
علائم اختلال دوقطبی چیست؟ و چه چیزی باعث اختلال دوقطبی میشود؟
علائم اختلال دوقطبی میتواند بین افراد مختلف متفاوت باشد و به نوع اختلال دوقطبی (نوع یک، نوع دو، یا سیکلوتایمی) و شدت آن بستگی دارد. اما به طور کلی، این اختلال دوقطبی با تغییرات شدید مزاج و انرژی همراه است که شامل دورههای افسردگی و هیپومانیا است. برخی از علائم اختلال دوقطبی عبارتند از:
1. افسردگی: کاهش مزاج، احساس تریاکی و ناامیدی، کاهش انرژی و انگیزه، کمخوابی یا خواب زیاد، افکار منفی و احساس گناه و بیارزشی.
2. هیپومانیا: افزایش مزاج، افزایش انرژی و بیقراری، افکار و اعمال خودمختار و بیاندازه، احساس شادی و خوشحالی غیرمعقول، کمخوابی، و افکار افراطی.
3. مانیا: در اختلال دوقطبی نوع یک، فرد دورههای مانیا (مانیای اکترسیون) را تجربه میکند که شامل افزایش شدید مزاج و انرژی، خوشحالی بیاندازه، افکار و اعمال خودمختار و بیاندازه، خوداعتماد بیش از حد، و عدم ادراک مناسب از محدودیتها است.
4. دورههای عملکرد خوب: در این دورهها، فرد از علائم افسردگی یا هیپومانیا خصوصی میکند و عملکرد روزمرهاش بهطور نسبی طبیعی است.
5. تغییرات سریع مزاج: فرد ممکن است از حالت افسرده به حالت هیپومانیا یا معکوس آن برخوردار باشد.
عوامل مختلفی میتوانند به بروز اختلال دوقطبی مرتبط باشند. این عوامل عبارتند از:
– عوامل ژنتیکی: وجود تاریخچه خانوادگی از اختلال دوقطبی میتواند به افزایش خطر ابتلا به این اختلال کمک کند.
– عوامل محیطی: مواردی همچون استفاده از مواد مخدر، مصرف الکل، تنشهای روانی، و تغییرات بزرگ در زندگی میتوانند بر تنظیم مزاج فرد تأثیر بگذارند.
– عوارض نوروشیمیایی: تغییرات در سطح نوروترانسمیترها (مواد شیمیایی مغز که انتقال اطلاعات بین سلولهای عصبی را کنترل میکنند) نیز میتوانند نقشی در ایجاد اختلال دوقطبی ایفا کنند.
همچنین ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی نیز ممکن است در بروز این اختلال تأثیرگذار باشد. این عوامل ممکن است در هر فرد متفاوت باشند و دقیقاً چگونه اختلال دوقطبی بروز میکند، به ترکیب منحصر به فرد این عوامل بستگی دارد.
تشخیص اختلال دوقطبی معمولاً توسط یک حرفهای در حوزه روانپزشکی یا روانشناسی قابل انجام است. این تشخیص براساس تاریخچه علایم، مصاحبه با فرد و ممکن است با استفاده از ابزارهای مشخصکننده روانشناسی و روانپزشکی انجام شود. برخی از مراحل تشخیص اختلال دوقطبی عبارتند از:
1. مصاحبه: روانپزشک یا روانشناس ممکن است با فرد مصاحبه کند تا تاریخچه علایم را جمعآوری کند و علت احتمالی آنها را بررسی کند.
2. تاریخچه پزشکی: بررسی تاریخچه پزشکی فرد از جمله مصرف داروها و مواد مخدر، تاریخچه خانوادگی از اختلال دوقطبی، و بیماریهای دیگر که ممکن است علایم مشابه داشته باشند، مهم است.
3. اطلاعات از همخانواده یا افراد معتبر: برخی اوقات، مشاهده و گزارش افراد معتبر مثل خانواده یا دوستان میتواند به تشخیص اختلال دوقطبی کمک کند.
4. مقیاسها و ابزارهای تشخیصی: استفاده از مقیاسها و ابزارهای تشخیصی میتواند کمک کننده باشد تا علائم و شدت اختلال دوقطبی ارزیابی شود و از اختلالات دیگر تشخیص داده شود.
درمان اختلال دوقطبی شامل مداخلههای دارویی و درمانهای روانشناختی است. هدف از این درمانها کنترل علائم اختلال، کاهش فراوانی و شدت دورههای افسردگی و هیپومانیا، و بهبود کیفیت زندگی فرد است. برخی از مداخلههای درمانی عبارتند از:
1. داروها: استفاده از داروهای ضدافسردگی و ضداختلالات بیاندازهگیری میتواند کمک کند تا علایم افسردگی و هیپومانیا کاهش یابند و از دورههای مانیا پیشگیری شود.
2. درمانهای روانشناختی: درمانهای روانشناختی مثل تراپی شناختی-رفتاری (CBT) و تراپی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT) میتواند به کنترل علائم اختلال دوقطبی کمک کند و مدیریت استرس را آموزش دهد.
3. مداخلههای روانیگرا: برخی از مداخلههای مبتنی بر روانشناسی مثل آموزش مهارتهای مدیریت احساسات و تغییر رفتارهای ناسازگار، ممکن است کمک کننده باشد.
مهم است که درمان اختلال دوقطبی تحت نظر یک حرفهای مجرب و متخصص در این زمینه انجام شود. همچنین ترکیبی از درمانهای دارویی و روانشناختی معمولاً بهبودی بهتری را به همراه دارد.