ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه و نیمه خودآگاه چیست؟

حتما درباره ضمیر خودآگاه (Conscious mind) و ضمیر ناخودآگاه (Unconscious mind) شنیده اید و تا حدودی می دانید منظور از ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه و حتی ضمیر نیمه خودآگاه چیست. در این نوشته می خواهیم کمی دقیق تر به این موضوع نگاه کنیم و بگوییم ضمیرناخودآگاه چگونه می تواند بر رفتار ما تاثیر بگذارد و همچنین چگونه می توانیم ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه خود را مدیریت کنیم؟ با درک معنی و مفهوم ضمیرهای خودآگاه و ناخودآگاه یک فرد چیزهای زیادی می آموزد و درک نحوه کارکرد ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه برای ما مفید خواهد بود. روانشناسان بر این باور هستند که در صورتی که ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه خود را درک کنیم، می توانیم بهتر احساسات و واکنش های خود را هدایت کنیم. پس چند دقیقه وقت بگذارید تا ببینیم ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه دقیقا چیست؟

تعریف ساده ضمیر خودآگاه، ناخودآگاه و نیمه خودآگاه

ذهن ما سطوح مختلفی دارد؛ مانند خانه ای با طبقات مختلف است. طبقه بالا جایی است که ما در آن فکر می کنیم، مانند تصمیم گیری در مورد این که برای صبحانه چه بخوریم یا چه لباسی بپوشیم. به این ضمیر خودآگاه می گویند، زیرا ما از آنچه انجام می دهیم و فکر می کنیم آگاه هستیم.

بخش های دیگری از ذهن ما وجود دارند که همیشه نسبت به آن ها آگاه نیستیم. طبقه بعدی ضمیر نیمه خودآگاه نامیده می شود. در ضمیر نیمه خودآگاه مغز ما چیزهایی را ذخیره می کند که نیازی نیست همیشه به آن ها فکر کنیم، مانند دوچرخه سواری یا پیاده روی. نیازی نیست به صورت خودآگاه به این موارد فکر کنیم زیرا مغز ما نحوه انجام آن ها را یاد گرفته است و اطلاعات لازم در ضمیر نیمه خودآگاه ذخیره شده است.

در نهایت، در طبقه پایین ضمیر ناخودآگاه ما قرار دارد. اینجاست که مغز چیزهایی را ذخیره می کند که اصلا از ان ها آگاه نیستیم، مانند رویاها و عمیق ترین ترس ها و آرزوها. ما هیچ کنترلی بر احساسات و افکار ناخودآگاه خود نداریم، زیرا آن ها از ضمیر خودآگاه ما پنهان هستند.

بنابراین برای خلاصه،‌ ضمیر خودآگاه آن بخشی است که فعالانه به آن فکر می کنیم، ضمیر نیمه خودآگاه آن چیزی است که آموخته ایم و در مغز خود ذخیره کرده ایم و ضمیر ناخودآگاه چیزی است که هیچ اطلاعی از آن نداریم.

در واقع سه سطح از مدل ذهنی وجود دارد: خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه.

به طور خلاصه، ضمیر خودآگاه افکار، اقدامات و آگاهی ما را تعریف می کند. ضمیر نیمه خودآگاه به صورت واکنش ها و اقداماتی تعریف می شود که وقتی به آن ها فکر می کنیم،‌ متوجه آن ها هستیم. در نهایت، ضمیر ناخودآگاه به عنوان مخفیگاه های عمیق در گذشته و خاطرات ما تعریف می شود.

ضمیر خودآگاه چیست؟

ضمیر خودآگاه چیست؟ در یک جمله: افکار، احساسات و خاطراتی که فرد در هر زمان از داشتن آنها آگاه است. به عنوان مثال، در حال حاضر به این موضوع فکر می کنیم که چقدر خسته ایم و می دانیم که دیشب خوب نخوابیده ایم، یا در حال فکر کردن به اینکه تا پایان روز چه کارهایی را انجام دهیم، یا می دانیم که به چه دلیل عصبانی هستیم و …. این ها چیزهایی هستند که در ذهن خودآگاه ما اتفاق می افتند. حافظه کوتاه مدت، قضاوت ها و تفکر خلاق نیز همه جزوی از ضمیر ناخودآگاه ما هستند.

به همین ترتیب، هنگامی که در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم در حال استفاده از ذهن خودآگاه خود می باشیم. این ذهن خودآگاه ما است که ما را به صحبت کردن، نوشتن، حرکت دادن بدن یا برنامه ریزی هدایت می کند. هر زمان که تصمیم به انجام کاری می گیریم از ذهن خودآگاه خود استفاده می کنیم. ما بر روی ذهن خودآگاه خود تسلط داریم و می توانیم آن را کنترل و مدیریت کنیم.

ضمیر ناخودآگاه چیست و چه تاثیری بر رفتار انسان دارد؟

ضمیر ناخودآگاه بخشی از ذهن ما است که بر آن کنترلی نداریم و از وجود آن آگاه نیستیم. برخلاف ذهن خودآگاه که در آن احساسات خود را می پذیریم، ضمیر ناخودآگاه به صورت یک فرآیند ذهنی عمیق تر تعریف می شود. ضمیر ناخودآگاه جایی است که شهود ما نهفته است. دانشمندان به توافق رسیده اند که سنجش رویدادهای ضمیر ناخودآگاه دشوار و تقریبا غیرممکن است زیرا یک ساختار عصبی آناتومیکی نیست.

ضمیر ناخودآگاه فرآیندی است که به صورت خودکار رخ می دهد. افکار خودآگاه انسان نمی توانند این فرآیند را متوجه شوند زیرا در سطح زیرین ضمیر خودآگاه اتفاق می افتند. با این وجود، محققان این فرضیه را مطرح کرده اند که ضمیر ناخودآگاه بر رفتار انسان تاثیر می گذارد.

به گفته فروید، ضمیر ناخودآگاه تمام افکار و احساسات سرکوب شده را در خود ذخیره می کند. این افکار و احساسات هم در زندگی روزمره و هم در موقعیت های غیرمنتظره ظاهر می شوند. اغلب یک محرک باعث پدیدار شدن آن ها می شود. به عنوان مثال، نفرت سرکوب شده نسبت به اعتیاد به نوشیدنی های الکلی پدر می تواند با بوی مشروب تحریک شود.

این نظریه وجود دارد که سنجش ضمیر ناخودآگاه دشوار است، اما فروید بر این باور بود که ما می توانیم ازطریق روانکاوی به آن دسترسی داشته باشیم. ازطریق روانکاوی، می توان ضمیر ناخودآگاه را فریب داد زیرا تصور می شود که افکار و احساسات سرکوب شده منشا بسیاری از مشکلات روانی هستند.

مثال هایی از رفتار ناخودآگاه

مثال هایی از رویدادهای ناخودآگاه شامل احساسات سرکوب شده، واکنش های خودکار، عقده ها و فوبیاهای پنهان است. از نظر تاریخی، احساسات، افکار و واکنش هایی که خارج از محدوده خودآگاه انسان رخ می دهند به نقش الهی در دیکته کردن یک انگیزه یا عمل مرتبط می باشند.

رایج ترین مثال از رفتار ناخودآگاه، لغزش فرویدی است. این پدیده ای است که در آن فرد یک حافظه یا اشتباه کلامی را مرتکب می شود. به عنوان مثال، صدا زدن همسر با نام همسر قبلی یا استفاده از اسم اشتباه برای یک شی.

شنوندگان اغلب این اشتباهات را به عنوان احساسات پنهان گوینده در نظر می گیرند. اگرچه به نظر تصادفی می آیند، اما فروید بر این باور بود که چیزی بیشتر را آشکار می کنند. ظاهرا، لغزش ها افکار و احساسات عمیق تر و واقعی تری که فرد در خود نگه داشته است را نشان می دهند.

مطالعاتی با هدف یافتن ارتباط بین اشتباهات کلامی و حافظه به ضمیر ناخودآگاه انجام شده است. این نظریه وجود دارد که هرچه افکار و احساسات یک فرد بیشتر سرکوب شوند، او بیشتر مرتکب اشتباهات کلامی می شود.

یک مثال دیگر، نژادپرستی نهادینه شده در فرد است که کمی پیچیده تر از لغزش فرویدی به حساب می آید. روانشناسان و متخصصان سلامت روان بر این باور هستند که حتی اگر ما آگاهانه با ایدئولوژی نژادپرستانه مخالف باشیم، همه احتمالاً دارای شرایطی از نژادپرستی درونی هستند.

این یک فکر آزاردهنده است، اما با درک و کاوش ساختار فرهنگی می توانیم با شرایط نژادپرستانه مقابله کنیم. ذهنیت سازی یک فاکتور ضروری در تجزیه و تحلیل ریشه رفتارهای ناخودآگاه فرد است.

تفاوت ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه چیست؟

احتمالا تا اینجا به خوبی تفاوت ضمیرخودآگاه و ناخودآگاه را درک کرده اید. در زیر به چند تفاوت کلیدی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه اشاره می کنیم:

  • پردازش اطلاعات در ضمیر ناخودآگاه سریع و خودکار و در ضمیر خودآگاه به صورت منطقی و متوالی انجام می شود.
  • در ضمیر ناخودآگاه ممکن است چند فکر به صورت همزمان در جریان باشد اما ضمیر خودآگاه در هر لحظه بر روی یک فکر یا احساس متمرکز است.
  • ضمیر خودآگاه منطقی فکر می کند و تصمیم می گیرد اما ضمیر ناخودآگاه احساسی است.
  • ضمیر ناخودآگاه قادر به برقراری ارتباط بین افکار و ایده ها می باشد اما ضمیر خودآگاه این توانایی را ندارد.
  • ضیر خودآگاه فقط در زمان بیداری کار می کند اما ضمیر ناخودآگاه در زمان خواب و رویا نیز فعال است و در واقع بخشی از ذهن است که در زمان هیپنوتیزم و مدیتیشن به کار گرفته می شود.

ضمیر نیمه خودآگاه چیست؟

ضمیر نیمه خودآگاه یک سیستم ذهنی ثانویه است که همه چیز را در زندگی تنظیم می کند. در اصطلاح روانشناسی، ما ضمیر نیمه خودآگاه را به صورت بخشی از ذهن خود تعریف می کنیم که در حال حاضر در آگاهی کانونی ما قرار ندارد. به عبارت ساده تر، این مانعی است که در ذهن ما ایجاد می شود زیرا مغز در حال پیوسته در حال دریافت اطلاعات ازطریق حواس ماست.

با این وجود، این مانع همه چیز را مسدود نمی کند. بلکه اطلاعات را برای بازیابی های آینده در مغز خود ذخیره می کند. ممکن است این جمله را شنیده باشید که ذهن ما هیچ چیز را فراموش نمی کند. ضمیر نیمه خودآگاه مانند یک فیلتر عمل می کند، بنابراین ما با محرک هایی از محیط اطراف خود غوطه ور نمی شویم.

مثال هایی از رفتار نیمه خودآگاه

ضمیر ناخودآگاه به ما اجازه می دهد کارهایی را انجام دهیم که نیازی نیست به آن ها فکر کنیم، اما اگر بخواهیم توان تغییر آن ها را داریم. یک مثال خوب از رفتار نیمه خودآگاه، تنفس می باشد. انسان برای نفس کشیدن به آن فکر نمی کند، اما می تواند نحوه تنفس و الگوی حاکم بر آن را کنترل کند.

از مثال های دیگر ضمیر نیمه خودآگاه می توان به حافظه نیمه خودآگاه یا مهارت های خودکار اشاره کرد. پیانیست ها یا تایپیست ها نیازی نیست به کلیدهای پیانو یا کیبورد نگاه کنند، بلکه محل دقیق کلیدها را می دانند. مهارت خودکار به عنوان یک مهارت آموخته شده شروع می شود، اما با تکرار یک حرکت به حالت خودکار در می آید.

مقاومت در برابر تغییر مثال دیگری از رفتارهای نیمه خودآگاه است. بقا به روح و روان ما وابسته است، اما گاهی اوقات غرایز درونی ممکن است به ما آسیب بزنند. غرایز درونی خود رفتار نیمه خودآگاه هستند که به ما می گویند چه کاری انجام دهیم یا انجام ندهیم. با این وجود، گاهی اوقات این غرایز اشتباه می کنند.

ممکن است فرض کنیم که یافتن شادی و خوشحالی خوب است، اما تغییر برای دستیابی به این خوشحالی باعث ترس و درد در ما می شود. ترس و درد لزوما احساسات بدی نیستند، اما ضمیر نیمه خودآگاه خلاف این را به ما دیکته می کند و از این رو مانع ما می شود.

تفاوت بین ضمیر ناخودآگاه و ضمیر نیمه خودآگاه

تفاوت ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه و نیمه خودآکاه

ضمیر ناخودآگاه و نیمه خودآگاه دو پدیده متفاوت هستند. ضمیر ناخودآگاه فرآیندی است که به صورت خودکار رخ می دهد و برای کشف و شهود درونی در دسترس نیست. در مقابل، ضمیر نیمه خودآگاه بخشی از فرآیند آگاهی ما به حساب می آید که به صورت فعال در آگاهی کانونی قرار ندارد.

شما می توانید ازطریق درون گری به نیمه خودآگاه خود دست یابید، اما ناخودآگاه را نمی توان فراخوانی کرد. به عنوان مثال، تعیین منشا فوبیای عمیق شما بسیار سخت تر است، اما به راحتی می توانید نحوه تنفس خود را تغییر دهید.

علیرغم این تفاوت های ظریف بین دو پدیده، برخی از افراد آن ها را به جای یکدیگر به کار می گیرند. یکی از ساده ترین روش های درک آن ها ازطریق تصور یک کوه یخی است. آنچه دیده می شود ضمیر خودآگاه است، در حالی که آنچه در سطح زیرین و عمیق تر وجود دارد به ترتیب ضمیر نیمه خودآگاه و ناخودآگاه است.

کوه یخ بزرگ تر از آن چیزی است که با چشم غیرمسلح دیده می شود. با این وجود، هم نوک قله و هم آنچه در سطح پایین تر قرار دارد بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. از آنجایی که ضمیر ناخودآگاه برای درون نگری و کشف و شهود درونی در دسترس نیست، این امکان وجود دارد که منشا آن را به کمک متخصصان سلامت روان پیدا کنید.

نتیجه گیری

مطالعه روان انسان هم برای افراد حرفه ای و هم برای افراد عادی جالب است. درک تفاوت های بین ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه و حتی نیمه خودآگاه می تواند به ما در درک بهتر احساسات و واکنش های خود کمک کند. وقتی بتوانیم نقطه منشا طرز تفکر و رفتار خود را نسبت به آنچه مغز تجربه کرده است بیابیم، آگاهی بهتر و سالم تری خواهیم داشت.

در دنیای ساخت جامعه ای متنوع و فراگیر، بسیار مهم است که نحوه تصمیم گیری و قضاوت آگاهانه، نیمه آگاهانه و حتی ناخودآگاه را درک کنیم. در پایان، شما کاملا آگاه هستید که فاکتورهای متنوع زیادی بر تصمیمات ما تاثیر می گذارند. آگاهی خط مقدم دفاع در برابر تبعیض ها و تعصبات است.

جمع بندی

در این مقاله گفتیم ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه چیست و چه تفاوتی دارند. ضمیر خودآگاه افکار و احساساتی هستند که در حال حاضر از آن ها باخبریم و آگاهانه در مورد آن ها فکر می کنیم و تصمیم می گیریم و در نقطه مقابل ضمیر ناخودآگاه قرار دارد که از آن بی خبریم و کنترلی روی آن نداریم اما تاثیر بسیاری بر روی رفتار ما دارند و بنابراین بسیار مهم هستند.

اگر به مباحث روانشناسی علاقه دارید می توانید در دوره های روانشناسی موسسه خرد مانند دوره آموزشی شخصیت شناسی mbti شرکت کنید. دوره درمان شناختی رفتاری CBT نیز یکی دیگر از دوره های روانشناسی موسسه خرد است که به بیماران کمک می‌کند تا الگوهای فکری و رفتاری منفی یا مخرب خود را شناسایی کرده و تغییر دهند. برای شرکت در این دوره و دریافت مدرک معتبر وزارت علوم روی لینک زیر کلیک کنید:

اولین امتیاز را ثبت کنید
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *